nini
nini

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با هر username كه باشم، من را connect می كند
تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی كند .

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با یك delete هر چی را بخواهم پاك می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه friend برای من add می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه wallpaper كه update می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با اینكه خیلی بدم من را log off نمی كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی كند  ...



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 27 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana
17 نظر

امروز سكوت آسمان شكسته است و ابر دلم به رنگ ياس سپيداست.

چشم باران،فرياد بي كسي را در دلم زنده كرده است و الماس دوستي ساز يكنواخت در دلم ميزند.

خورشيد فروزان گرمايش را به رخ زمين مي كشد و سردي زمستان خود را پنهان مي كند.

كاش مي توناستم بگويم زندگي يك دروغ است!

عشق تهي لانه ي شادي ام را ويران كرده است و سايه ي تنهايي زندگي مرافرا گرفته است.

باز در تصوير ذهنم سياهي وتاريكي شب را ناديده گرفته ام،

تنهايي را نيرنگ وبهانه ي دل گرفته ام.

روزها مي گذرد و من در اين انديشه ام كه چرا سهم من از قصه غم انگيز تر است.




نوشته شدهشنبه 20 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana
5 نظر

امروز بهترين ساعتم را شكستم،لحظه هاي بي تو بودن را به رخم مي كشيد.

گاه بي بهانه به كنار پنجره به ديدار برگ هاي خزان مي رفتم.

سكوت بر فضاي خانه حاكم بود.گاه صدايي مرا به خود متوجه مي كرد.

صداي تند باران،آواز پرندگان،خش خش برگ ها و...

چندسال گذشت و من در تكاپوي چشمان تو هستم.

خاطرات دوستان قديمي من اند،ساحت خاطرات به سان درد است و تمامي دلنوشته

هاي من به سان قدرت مرگ است.

شيشه ها زلال ترين آينه ي زندگي من اند،شكستن از بهر جدايي نيست.

سوختن در اين تنهايي سهم من است و من اين سوختن سهمگين را دوست مي دارم.

امروز چقدر دلگير است! در روشني شب،باران كينه هاي خود را به سرم مي كوبد.

شب لبخند تلخم را پنهان مي كند.بغض بي بهانه دلم را بي تاب كرده و خود مي دانم همسفر مرگم.




نوشته شدهسه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana
11 نظر
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.